درد...زندگی...درد
و پاییز ثانیه ثانیه میگذرد
یادت نرود...
اینجا کسی هست ک...
به اندازه ی تمام
برگهای رقصان پاییز برایت
آرزوهای خوب دارد
+امیدوارم همتون بهترین یلدا تو عمرتون داشته باشیددددددددد دوستون دارم و امیدوارم یلدا خوشی داشته باشین نظرات شما عزیزان:
عادت ندارم درد دلم را
به همه کس بگویم پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم تا همه فکر کنند نه دردی دارم و نه قلبی خیلی قشنگ بود...
salam...matne zibaie bud...ghalamet hamishe sabz...movafagh bashiiii,yalda mobaraaaaaaaaaaaaaak
![]() ![]() پاسخ:مرسی ک اومدی حامی جان
خاطراتت،
همه ،همچون برگ هایِ پژمرده و بی جانِ پاییزی، از درختی در آسمانِ هفتم قلبم فرو میریزند، بر زمین و مردم هم چه با شادمانی پا میگذارند ، بر رویِ آنها پا میگذارند و من هم تنها، سمفونی شکستنِ آنها را به گوش میسپارم صدایِ خنده هایت ، در میانِ خش خشِ این برگ ها ، گم شده، فراموش شده. هر قدم که پاییز به سمتِ من می آید تو دور تر میروی و حتیٰ خودت هم دیگر، در میانِ این درختانِ زرد و نارنجی گم شده هستی... پاسخ::(((( + نوشته شده در شنبه 30 آذر 1392 ساعت 18:29 توسط :(
|
|
|